11.18.2009-5:23am
باز هم دم صبح هست که منویسم. این رو سالهاست که میخوام بگم و بنویسم. اینکه چقدر تعادل و توازن لذت بخش هستند. اینکه بعضی چیزها به طرز عجیبی با روح آدمی متناسب میشن. اینکه بسیار از دیدن و احساس کردن این توازن لذت برده ام و میبرم. دو چیز رو در تاریخ زندگانیم از بین مصنوعات بشری متوازن ترین ها دیدم. دو چیزی که تقریبا همیشه مواجه شدن با اونها هوش رو از سرم پرونده!
اولیش خوشنویسی هست. نستعلیق و شکسته نستعلیق. هیچ هنری برام لذت دیدن خوشنویسی رو نداره. دیدن این همه تناسب و زیبایی یکجا واقعا حیرت آوره. بیشتر از این توصیف نمیتونم بکنم حسم رو از این اعجازی که از نی و دوده برمیخیزه.
و دومیش موسیقی باخ. موسیقی که آرامش عجیب و مرموزی در خودش داره. آرامشی که فقط با گوش دادن به این آثار تجربه کرده ام. به خصوص قطعه ی "Air" که شده ساعتهای متمادی در روز و روزهای متمادی در هفته و هفته های متمادی در ماه تنها مونسم بوده. واقعا قطعه ی بهشتی هست!
پی نوشت: گمونم تا چند وخته دیگه باید لیستم رو بکنم سه تا! تابلوی ون گوگ که در کتابخونه دیدم رو هم کم کم باید اضافه کنم چه هر باری که به کتابخونه رفتم از زیارت این تابلو غافل نبودم! ولی خوب، المقدمون مقربون! این سومی هنوز احتیاج به زمان داره.
یه تابلو خوشنویسی که این روزها زیاد نگاهش میکنم رو اینجا گذاشتم.
دو تا لینک دانلود در انتهای پست قرار دادم. اون تابلوی ون گوگ رو هم ازش عکس گرفتم و در انتها آوردم.
دو تا لینک دانلود در انتهای پست قرار دادم. اون تابلوی ون گوگ رو هم ازش عکس گرفتم و در انتها آوردم.
12.07.2009-8:55pm
I have always wanted to translate this post; maybe because I thought I can do it easily, but actually, I cannot! The most difficult thing is writing about your emotions. Describing them is really really difficult!
Anyway, I want to write about two (or maybe three) most interesting arts in my life. The first one is calligraphy. An art which always make me so emotional. I remember when ever I derived a car in Iran, I could not see the road whenever I saw a tableau which had calligraphy words, even a tableau of a bank!
The second one is a piece of classical music. From Bach, “The Air”. It is a music track that I have been listened for hours and hours, days and days, months and months, years and years. And I do not remember ever it made me tired. It is music from heaven. I cannot explain more!
The third one, which I have not added it to my list like two above, is a painting from Wan Gogh what I saw in the library. There also were some other paintings but it was different. I do not know why but each time I go to library, I should go and watch it.
I like these three because I think they have a kind of harmony with the nature; with my nature and with my selfdom, with my personality.
Here is two links for download it: Air (Bach) and Air on the G String
Also, I put the Wan Gogh painting here.
Also, I put the Wan Gogh painting here.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر