جمعه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۸

ارزیابی شتابزده


3.19.2010
28 اسفند 1388
امروز 28 اسفند هست. به رسم وبلاگ نویس ها (که من خودم رو از اونها نمی دونم) می خوام آخرین پست سال 88 رو بنویسم. هرچند تقریباً کار بیمعنی هست چه اینجا نه بوی عید میاد نه عیدی، و نه هیچ حس دیگه ای. و همچنین، حتی تاریخ وبلاگ من میلادی هست. ولی خوب بازهم...
جمع بندی سالانه که نمی تونم انجام بدم. چون بیشتر اتفاقات رو حتی یادم نمیاد. ولی خوب مهمترین اتفاق در رابطه با وبلاگم خود وبلاگ هست. دیگه اینکه... مغزم مثل پرده ی سینمایی شده که صد تا پروژوکتور با هم روش تصویر می اندازن. وقایع امسال رو اینجوری در ذهن دارم؛ و نه حس تفکیک دارم و نه حوصله ی نوشتن. که اگر بخوام بنویسم تومار هفت من میشه.
ولی در چند روز اخیر...از چی بگم؟ از اینکه یه سمینار "خودداری از تقلب در متون دانشگاهی" رفتم که یکی از پروفوسورها اومد و گفت تقلب در چین خیلی رواج داره، ولی اینو فقط یک بار گفت و بعدش چهار بار تکرار کرد که وزیر علوم ایران هم تقلب کاره، که می دونه که خیلی ایرانی در جلسه هست ولی این یه واقعیت هست که ایرانی ها تقلب کار هستند؛ و ما هم مرده از شرم و خجالت! و تازه بعدش که اینو به بچه ها گقتم فهمیدم چه خوب شده اون بابا نفهمیده همه ی کابینه در ایران تقلب کارن در مدارک و کارهای دانشگاهیشون. باز هم جای شکرش باقیه.
اینکه همین دیروز یه ایمیل زدم به... که جواب داد... و من هم یه ایمیل دیگه که هنوز منتظر جوابش هستم. (اینو فقط برای این نوشتم که خودم رو در آینده یاد آوری کنه). یک چیز دیگه هم بود که یادم رفت! ولی نتیجه اش به حرف روباه می رسید که همیشه یه پای قضیه می لنگه!
تا همین جا کافیه...این هم خودش یه جور تموم کردن سالی هست که تموم شدنش رو اصلاً حس نمی کنم! باید برگردم سر درس دوباره...کلی خزعبلات دارم که باید انجام بدم.
سال نو همگی من جمله خودم مبارک

پی نوشت: دنبال اسم که می گشتم یاد کتاب "ارزیابی شتابزده" آل احمد افتادم. شاید خیلی هم بی ربط نباشه!

۱ نظر:

یک بیگانه گفت...

سلام هامون جان
دور از وطن هم میشه نوروز داشت، ولی این بی رمقی نوروز امسال توی وطن هم بسیار حس میشه. یه درد مشترکه به مکان ربطی نداره، زمان این حال رو تجویز می کنه.
به رسم همیشگی نوروز رو تبریک می گم.سال صبر و استقامت برات شادتر از همیشه باشه.