5.21.2010-2:27am
خیلی ها فکر می کنند که نقش فلسفه در زندگی چه می تواند باشد آیا؟! و جواب من اینکه حداقل همین که بفهمم در زندگی کارهایی است برای نکردن. توضیح اینکه یک ماهی است محض سنجش توانایی خودم در آزردن دیگران رویه ی حرف زدنم و سکوت کردنم را تغییر داده بودم. اطمینان می دهم که فقط محض امتحان بود نه رویه ی دائم خدای نکرده. برخی را رنجاندم که می بایست می رنجاندم. برخی را متعجب کردم از این تغییر رویه ی ناگهانی. و برخی را رنجاندم که خود نیز از رنجششان رنجیدم.
باری گذشت. امشب متوقف کردمش و به رویه ی سابق بر خواهم گشت. چرا که؛
در خاک بیلقان برسیدم به زاهدی
گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن
گفتا برو چو خاک تحمل کن ای رفیق
در خاک بیلقان برسیدم به زاهدی
گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن
گفتا برو چو خاک تحمل کن ای رفیق
یا هر چه خوانده ای همه در زیر خاک کن
پس رها می کنم بد دهنی و ناسزا را برای اهلش و تحمل می کنم از نا اهلان که؛
گر سخن خواهی که گویی چون شکر
صبر کن از حرص و این حلوا مخور
صبر کن از حرص و این حلوا مخور
۴ نظر:
به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى
همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،
اما همگى جایزالخطا.
لطفا قبلش بگید کدوم داستانها...
یه لطف دیگه هم بکنید اگه نظر یا حرفی درموردش پیش اومد منتقل کنید بهم...
اقاي هامون مواظب خود باشيد ... مي گويند مالزي يكي از مراكز فتنه است ...
ارسال یک نظر